معرفی ۸ صلاحیت کوچینگ بر اساس استاندارد ICF

میزان پیشرفت خواندن شما

فهرست محتوا:

فهرست محتوا:

همان‌طور که هر حرفه‌ای نیاز به استاندارد دارد، برگزاری جلسه کوچینگ هم برای حفظ اصالت و اثربخشی، باید بر ستون‌هایی استوار بماند که کیفیت آن را تضمین می‌کنند. این ستون‌ها همان چیزی‌اند که ICF آن‌ها را «صلاحیت‌های کوچینگ» می‌نامد.

در سپتامبر ۲۰۲۵، فدراسیون بین‌المللی کوچینگ (ICF) نسخه جدید و بازبینی‌شده این صلاحیت‌ها را منتشر کرد. بازبینی‌ای که حاصل سال‌ها تحقیق، بازخورد از هزاران کوچ حرفه‌ای در سراسر جهان، و تطبیق با تغییرات فرهنگی، فناورانه و روان‌شناختی عصر حاضر است. هدف از این به‌روزرسانی فقط اصلاح واژه‌ها نبود؛ بلکه بازتعریف هویت حرفه‌ای کوچ به‌عنوان تسهیل‌گر رشد، نه راه‌حل‌دهنده مشکلات.

صلاحیت‌ها مثل نقشه‌ای هستند که کوچ را در مسیر یک گفت‌وگوی مؤثر راهنمایی می‌کنند؛ از لحظه آغاز رابطه تا پیگیری نتایج. بدون این چارچوب، کوچینگ به گفت‌وگویی دوستانه یا مشاوره‌ای مبهم تبدیل می‌شود. اما با آن، فرایند کوچینگ به تجربه‌ای هدفمند، ایمن و قابل‌سنجش بدل می‌گردد.

در این مقاله، هم به معرفی صلاحیت‌های اصلی کوچینگ نسخه ۲۰۲۵ ICF می‌پردازیم، هم با زبانی کاربردی و مثال‌محور توضیح می‌دهیم که چگونه این صلاحیت‌ها در عمل، جلسه کوچینگ را از یک گفت‌وگو، به مسیر واقعی رشد تبدیل می‌کنند.

صلاحیت‌های کوچینگ به چه معناست؟

صلاحیت‌های کوچینگ به چه معناست؟

صلاحیت‌های اصلی کوچینگ مجموعه‌ای از رفتارها، نگرش‌ها و مهارت‌های حرفه‌ای‌اند که کیفیت و اثربخشی جلسه کوچینگ را تضمین می‌کنند. می‌شود آن‌ها را به ریل‌هایی تشبیه کرد که قطار گفت‌وگو رویشان با امنیت، دقت و جهت درست حرکت می‌کند. بدون این ریل‌ها، گفت‌وگو ممکن است پرانرژی اما بی‌جهت باشد، یا در ظاهر صمیمی اما بدون عمق واقعی تغییر.

این صلاحیت‌ها نقشه‌ای هستند که نشان می‌دهند یک گفت‌وگو چه زمانی کوچینگ است و چه زمانی فقط حرف‌زدن. از لحظه‌ی شروع رابطه‌ی کوچ–مراجع تا طراحی اقدام و مرور نتایج، هر بخش از فرایند کوچینگ در چارچوب این صلاحیت‌ها شکل می‌گیرد.

صلاحیت‌ها با «اخلاق حرفه‌ای» آغاز می‌شوند؛ یعنی شفاف‌سازی قرارداد، رعایت محرمانگی، کسب رضایت آگاهانه و صداقت درباره نقش کوچ. سپس «مرزبندی حرفه‌ای» وارد می‌شود؛ مرزی که مشخص می‌کند کوچینگ کجا تمام می‌شود و درمان یا مشاوره از آن‌جا آغاز. وقتی این بستر امن و شفاف شکل گرفت، کوچ می‌تواند با ذهنی باز و حضوری آرام، به قلب کوچینگ وارد شود.

در ادامه، صلاحیت‌ها مسیر را تا «طراحی اقدام و پایش پیشرفت» ادامه می‌دهند؛ جایی که بینش‌های به‌دست‌آمده از گفت‌وگو به رفتارهای واقعی و تغییرات قابل‌سنجش تبدیل می‌شوند.
در عمل، رعایت این صلاحیت‌ها باعث می‌شود:

  • جلسه کوچینگ ساختار داشته باشد، اما خشک نباشد؛
  • مراجع احساس امنیت کند و بتواند بدون ترس از قضاوت، فکر کند و تصمیم بگیرد؛
  • کوچ بداند در هر لحظه، چه می‌کند و چرا آن را انجام می‌دهد.

به زبان ساده‌تر، صلاحیت‌های اصلی چارچوبی زنده‌اند برای اینکه کوچینگ همیشه حرفه‌ای، انسانی و نتیجه‌محور بماند.

معرفی 8 اصل و صلاحیت کوچینگ

معرفی 8 اصل و صلاحیت کوچینگ

پیش از آن‌که کوچ بتواند با پرسشگری و بینش‌آفرینی، مسیر رشد را برای مراجع هموار کند، باید بر مجموعه‌ای از اصول استوار بایستد که ستون فقرات حرفه‌ی او هستند.
این اصول فقط «تئوری‌های اخلاقی» یا «چک‌لیست آموزشی» نیستند؛ بلکه مجموعه‌ای از رفتارها و نگرش‌های حرفه‌ای‌اند که در عمل، کیفیت جلسه‌ی کوچینگ را شکل می‌دهند. وقتی کوچ در این صلاحیت‌ها ماهر شود، گفت‌وگو نه‌تنها مؤثرتر، بلکه انسانی‌تر می‌شود—جایی که مراجع احساس امنیت، شنیده‌شدن و قدرت انتخاب پیدا می‌کند.

فدراسیون بین‌المللی کوچینگ (ICF) این رفتارها را در قالب ۸ صلاحیت کوچینگ تعریف کرده است؛ چارچوبی جامع که مسیر حرفه‌ای کوچ را از نخستین لحظه‌ی تعامل با مراجع تا ارزیابی نتایج و پایش پیشرفت روشن می‌سازد.
آشنایی با ۸ صلاحیت کوچ حرفه‌ای به کوچ‌ها کمک می‌کند تا استانداردهای جهانی این حرفه را درک کنند، مهارت‌های خود را توسعه دهند و در هر جلسه، حضوری آگاهانه‌تر، اخلاقی‌تر و اثربخش‌تر داشته باشند.

اصل اول: پایبندی به اخلاق حرفه‌ای (Demonstrates Ethical Practice)

اصل اول: پایبندی به اخلاق حرفه‌ای

تعریف: کوچ اصول اخلاقی و استانداردهای حرفه‌ای کوچینگ را می‌فهمد و به‌صورت پیوسته در کار خود به آن‌ها عمل می‌کند.

رفتارهای کلیدی در این صلاحیت:

  1. کوچ در تعامل با مراجع، حامی و سایر ذی‌نفعان، درستی و یکپارچگی شخصی (تمامیت) را نشان می‌دهد.
  2. نسبت به هویت، بافت، محیط، تجربه، ارزش‌ها و باورهای مراجع حساس و آگاه است.
  3. از زبان محترمانه، مناسب و فراگیر در ارتباط با مراجع و سایر افراد استفاده می‌کند.
  4. به منشور اخلاقی و ارزش‌های بنیادین ICF پایبند است و در تصمیم‌گیری‌های حرفه‌ای از آن‌ها بهره می‌گیرد.
  5. محرمانگی اطلاعات مراجع را بر اساس توافق‌ها و قوانین مربوطه حفظ می‌کند.
  6. مرزبندی روشن میان کوچینگ و سایر حرفه‌های حمایتی (مانند مشاوره و روان‌درمانی) را رعایت می‌کند.
  7. در صورت لزوم، ارجاع مراجع به متخصصان دیگر را به‌طور مسئولانه انجام می‌دهد.

در زبان ساده‌تر، این اصل یعنی کوچ باید در هر شرایطی نماینده‌ی اعتماد و سلامت حرفه‌ای باشد. اخلاق فقط امضا کردن فرم‌های رضایت نیست؛ یعنی نگاه کردن به مراجع به‌عنوان انسانی مستقل و محترم، نه پروژه‌ای برای حل مشکل. پایبندی به اخلاق حرفه‌ای، همان نیروی نامرئی‌ای است که فضا را برای گفت‌وگویی ایمن، انسانی و رشددهنده فراهم می‌کند.

اصل دوم: درونی‌سازی ذهنیت کوچینگ (Embodies a Coaching Mindset)

اصل دوم: درونی‌سازی ذهنیت کوچینگ

تعریف: کوچ، خود را در مسیر یادگیری و توسعه شخصی و حرفه‌ای مداوم می‌بیند و در صورت نیاز، با ناظر حرفه‌ای (سوپروایزر) یا منتور همکاری می‌کند. او ذهنیتی باز، کنجکاو، منعطف و مراجع‌محور را پرورش می‌دهد.

رفتارهای کلیدی در این صلاحیت:

  1. می‌پذیرد که مراجع مسئول انتخاب‌ها و تصمیم‌های خودش است.
  2. به یادگیری و توسعه‌ی پیوسته متعهد می‌ماند، از جمله آگاهی از تازه‌ترین شیوه‌های کوچینگ و استفاده‌ی اخلاقی از فناوری.
  3. به‌طور منظم تمرین بازتاب (Reflective Practice) را برای ارتقای کوچینگ خود انجام می‌دهد.
  4. نسبت به اثر سوگیری‌ها، بافت و فرهنگ بر خود و دیگران آگاه و پذیرنده است.
  5. از خودآگاهی و شهود شخصی برای تصمیم‌گیری به سود مراجع بهره می‌گیرد.
  6. توانایی مدیریت هیجانات خود را در طول جلسه و پس از آن حفظ می‌کند.
  7. برای حفظ بهزیستی عاطفی، روانی و جسمی خود تلاش می‌کند.
  8. در صورت نیاز، از منابع بیرونی برای رشد و حمایت استفاده می‌کند.
  9. کنجکاوی و گشودگی را در خود و در فرایند کوچینگ پرورش می‌دهد.
  10. از تأثیر اندیشه‌ها و رفتارهای خود بر مراجع و دیگران آگاه می‌ماند.

ذهنیت کوچینگ فقط مجموعه‌ای از مهارت‌ها نیست؛ نگاه و فلسفه‌ای از بودن است. کوچ با درونی‌سازی این ذهنیت، هر گفت‌وگو را به فرصتی برای رشد دوطرفه تبدیل می‌کند. او می‌داند که تغییر واقعی از بیرون آغاز نمی‌شود؛ بلکه از آگاهی درونی، پذیرش و مسئولیت‌پذیری شخصی شکل می‌گیرد.

در عمل، کوچ با ذهنی باز و بدون پیش‌داوری به مراجع گوش می‌دهد، به جای «دانستن»، می‌پرسد؛ به جای «هدایت»، همراهی می‌کند؛ و به جای کنترل، تسهیل می‌سازد. ذهنیت کوچینگ یعنی کوچ نه‌فقط در مقام «کمک‌کننده»، بلکه به‌عنوان انسانی در مسیر رشد مداوم ظاهر می‌شود—کسی که همچنان در حال یادگیری، بازاندیشی و بازآفرینی خویش است.

اصل سوم: ایجاد و حفظ توافق‌ها (Establishes and Maintains Agreements)

اصل سوم: ایجاد و حفظ توافق‌ها

تعریف: کوچ با مراجع و سایر ذی‌نفعان، درباره‌ی رابطه، فرآیند، برنامه و اهداف کوچینگ، توافق‌های روشن برقرار می‌کند — هم در سطح کل همکاری و هم برای هر جلسه به‌صورت جداگانه.

رفتارهای کلیدی در این صلاحیت:

  1. فلسفه کوچینگ خود را شفاف می‌کند و برای مخاطبان بالقوه توضیح می‌دهد که کوچینگ چیست و چه نیست.
  2. درباره‌ی آنچه در رابطه‌ی کوچینگ مناسب یا نامناسب است، با مراجع و ذی‌نفعان گفت‌وگو می‌کند و به توافق می‌رسد.
  3. در حرکت به‌سوی اهداف با مراجع و ذی‌نفعان همکاری و مشارکت می‌کند.
  4. درباره‌ی پارامترهای رابطه (دستمزد، زمان‌بندی، خاتمه، محرمانگی و حضور دیگران) توافق می‌کند.
  5. با مراجع برای سنجش سازگاری و هم‌راستایی همکاری می‌کند.
  6. با مراجع برای تعیین و تأیید هدف هر جلسه همکاری می‌کند.
  7. با مراجع برای بررسی و تعریف آنچه باید انجام شود تا به خواسته‌ها برسد، مشارکت می‌کند.
  8. با مراجع برای تعیین معیارهای موفقیت در سطح همکاری کلی یا جلسه‌ی منفرد گفت‌وگو می‌کند.
  9. با مراجع برای مدیریت زمان و کانون جلسه مشارکت می‌کند.
  10. مگر در شرایط خاص، تنها با درخواست مستقیم مراجع مسیر کوچینگ را تغییر می‌دهد.
  11. در پایان همکاری، رابطه کوچینگ را به‌گونه‌ای می‌بندد که شأن مراجع و تجربه کوچینگ حفظ شود.
  12. در صورت لزوم، توافق‌ها را بازبینی و به‌روزرسانی می‌کند تا اطمینان یابد رویکرد کوچینگ همچنان با نیازهای مراجع هم‌راستاست.

این صلاحیت یعنی کوچ هیچ‌گاه بدون نقشه وارد گفت‌وگو نمی‌شود. قبل از هر چیز، باید روشن شود که «کوچینگ برای چه هدفی انجام می‌شود؟»، «چه کسی درگیر است؟» و «موفقیت یعنی چه؟».
توافق روشن مثل نقشه سفر است؛ کمک می‌کند کوچ و مراجع بدانند در مسیر رشد، از کجا شروع می‌کنند و به کجا می‌خواهند برسند.

در عمل، ایجاد و حفظ توافق یعنی کوچ:

  • در شروع همکاری، مرزها و انتظارات را شفاف می‌سازد.
  • در هر جلسه، هدف را بازتعریف می‌کند و مسیر را هماهنگ نگه می‌دارد.
  • در پایان، بازبینی می‌کند تا ببیند چه یاد گرفته شده و کدام بخش‌ها نیاز به تکرار یا توسعه دارند.

اصل چهارم: پرورش اعتماد و امنیت (Cultivates Trust and Safety)

اصل چهارم: پرورش اعتماد و امنیت

تعریف: کوچ با مشارکت مراجع، محیطی امن و پشتیبان می‌آفریند تا مراجع بتواند آزادانه خود را بیان کند و رابطه‌ای مبتنی بر احترام و اعتماد متقابل شکل گیرد و حفظ شود.

رفتارهای کلیدی در این صلاحیت:

  1. می‌کوشد مراجع را در بافت خودش ـ شامل هویت، محیط، تجربه‌ها، ارزش‌ها و باورها ـ درک کند.
  2. به هویت، ادراکات، سبک ارتباطی و زبان مراجع احترام می‌گذارد و رویکرد خود را با آن هماهنگ می‌سازد.
  3. استعدادهای یگانه، بینش‌ها و کنش‌های مراجع را در فرایند کوچینگ تصدیق و ارج می‌نهد.
  4. محبت، همدلی و توجه واقعی نسبت به مراجع نشان می‌دهد.
  5. بیان صادقانه‌ی احساسات، نگرانی‌ها، باورها و پیشنهادهای مراجع را تصدیق و پشتیبانی می‌کند.
  6. با شفافیت، آسیب‌پذیری سازنده و پذیرفتن انسانیت خود به ایجاد اعتماد کمک می‌کند.

اعتماد و امنیت زیربنای هر گفت‌وگوی کوچینگ است. مراجع تا زمانی که احساس امنیت نکند، نمی‌تواند صادقانه فکر کند، احساساتش را بشناسد یا تصمیم تازه‌ای بگیرد.
در این صلاحیت، کوچ نه‌تنها شنونده‌ای فعال، بلکه «نگه‌دارنده‌ی فضا»ست — فضایی که در آن مراجع می‌تواند خود واقعی‌اش باشد، بدون ترس از قضاوت یا فشار برای تغییر.

در عمل، پرورش اعتماد یعنی کوچ:

  • با لحن و زبان بدن آرام و پذیرنده، حس امنیت را منتقل کند؛
  • در رفتار خود ثبات داشته باشد تا پیش‌بینی‌پذیر و قابل اعتماد باشد؛
  • آسیب‌پذیری را نشانه ضعف نداند، بلکه ابزاری برای ارتباط انسانی‌تر ببیند.

اصل پنجم: حفظ حضور (Maintains Presence)

اصل پنجم: حفظ حضور

تعریف: کوچ در حضور کامل و آگاه با مراجع باقی می‌ماند؛ با ذهنی باز، منعطف، متوازن و مطمئن، فضای گفت‌وگو را نگه می‌دارد تا مراجع بتواند آزادانه کاوش کند.

رفتارهای کلیدی در این صلاحیت:

  1. با تمرکز، مشاهده‌گری، همدلی و پاسخ‌گویی به‌جا در کنار مراجع حضور دارد.
  2. در سراسر فرآیند کوچینگ، کنجکاوی مداوم و حقیقی نشان می‌دهد.
  3. نسبت به آنچه در «اکنون» میان خود و مراجع رخ می‌دهد، آگاه است.
  4. هیجان‌های خود را مدیریت می‌کند تا حضور مؤثر و آرام داشته باشد.
  5. هنگام مواجهه با هیجانات شدید مراجع، با اعتمادبه‌نفس و تعادل واکنش نشان می‌دهد.
  6. در فضای ندانستن، ابهام یا ناتمام بودن، راحت و سازنده عمل می‌کند.
  7. با ایجاد فضای سکوت، مکث و تأمل آگاهانه، به مراجع فرصت می‌دهد تا بینش‌های درونی‌اش پدیدار شود.

«حضور» در کوچینگ فقط یعنی در جلسه بودن نیست؛ یعنی حاضر بودن در لحظه، بی‌قضاوت و بدون تلاش برای کنترل نتیجه. کوچ حرفه‌ای، ذهنش را از برنامه‌ریزی و پیش‌داوری خالی می‌کند تا بتواند واقعاً بشنود — نه فقط واژه‌ها، بلکه لحن، مکث، انرژی و احساسات پشت آن‌ها را.

در عمل، حفظ حضور یعنی کوچ:

  • با کنجکاوی اصیل، نه کنجکاوی تحلیلی، به مراجع گوش می‌دهد؛
  • در لحظه‌های سکوت نمی‌ترسد و اجازه می‌دهد معنا خود را آشکار کند؛
  • حتی در میان آشفتگی یا احساسات شدید، آرامش خود را حفظ می‌کند.

اصل ششم: گوش‌دادن فعال (Listens Actively)

اصل ششم: گوش‌دادن فعال

تعریف: کوچ بر آنچه مراجع می‌گوید و نمی‌گوید تمرکز می‌کند تا پیام را در بافت زندگی و سیستم‌های مراجع بفهمد و از خودآگاهی او پشتیبانی کند.

رفتارهای کلیدی در این صلاحیت:

  1. بافت، هویت، محیط، تجربه‌ها، ارزش‌ها و باورهای مراجع را برای فهم بهتر پیام در نظر می‌گیرد.
  2. برای اطمینان از وضوح، گفته‌های مراجع را بازتاب یا خلاصه می‌کند.
  3. هرگاه نشانه‌ای از چیزی فراتر از گفتار مراجع حس شود، آن را تشخیص داده و کاوش می‌کند.
  4. هیجانات، تغییرات انرژی و نشانه‌های غیرکلامی یا رفتاری مراجع را مشاهده، تصدیق و بررسی می‌کند.
  5. به واژه‌ها، لحن و زبان بدن مراجع گوش می‌دهد تا معنای کامل پیام را دریابد.
  6. الگوها و روندهای رفتاری یا هیجانی مراجع را در طول چند جلسه می‌بیند و آن‌ها را به آگاهی مراجع می‌آورد.

گوش‌دادن فعال، فراتر از شنیدن کلمات است؛ یعنی شنیدن معنا، نیت و احساس پشت جمله‌ها.
کوچ حرفه‌ای در این صلاحیت به جای تمرکز بر پاسخ دادن، بر فهمیدن تمرکز دارد — او به چیزی گوش می‌دهد که شاید خود مراجع هنوز به‌روشنی نشنیده باشد.

در عمل، گوش‌دادن فعال یعنی کوچ:

  • همزمان به گفتار و سکوت توجه کند؛
  • تغییرات انرژی، تن صدا یا مکث‌های غیرعادی را نشانه‌هایی برای کشف معنا بداند؛
  • از بازتاب و خلاصه‌سازی برای اطمینان از درک مشترک استفاده کند؛
  • الگوهای تکرارشونده را شناسایی کند و آن‌ها را با احترام به آگاهی مراجع برگرداند.

اصل هفتم: برانگیختن آگاهی (Evokes Awareness)

اصل هفتم: برانگیختن آگاهی

تعریف: کوچ با استفاده از ابزارها و تکنیک‌هایی مانند پرسشگری قدرتمند، سکوت، استعاره، تمثیل و تأمل، به مراجع کمک می‌کند تا بینش‌های تازه، یادگیری عمیق و درک جدیدی از خود و موقعیتش پیدا کند.

رفتارهای کلیدی در این صلاحیت:

  1. هنگام تصمیم‌گیری، تجربه و وضعیت مراجع را برای تشخیص اینکه چه چیزی مفید است در نظر می‌گیرد.
  2. با پرسش‌های کاوشگرانه، آگاهی و بینش مراجع را برمی‌انگیزد.
  3. درباره‌ی شیوه‌ی اندیشیدن، احساسات، ارزش‌ها و باورهای مراجع پرسش می‌کند.
  4. پرسش‌هایی می‌پرسد که مراجع را از محدوده‌ی امن فکری خود بیرون بیاورد.
  5. مراجع را دعوت می‌کند تا تجربه‌ی خود را در لحظه مشاهده و توصیف کند.
  6. از آنچه مراجع در حال یادگیری است برای پیشرفت گفت‌وگو استفاده می‌کند.
  7. رویکرد کوچینگ را با نیازهای لحظه‌ای مراجع هم‌راستا می‌کند.
  8. به مراجع کمک می‌کند تا عوامل مؤثر بر رفتار، الگوها یا تصمیم‌هایش را تشخیص دهد.
  9. مراجع را تشویق می‌کند تا ایده‌ها و راه‌حل‌های جدید را خودش تولید کند.
  10. از بازقاب‌بندی و تغییر زاویه‌ی دید برای گشودن افق‌های تازه استفاده می‌کند.
  11. از مشاهدات، لحن و احساس‌های خود برای ایجاد آگاهی در مراجع بهره می‌گیرد.

برانگیختن آگاهی یعنی تبدیل «داده» به «بینش». کوچ با پرسش‌های دقیق و دعوت‌های اندیشمندانه، ذهن مراجع را از سطح تحلیل‌های آشنا به عمق تجربه می‌برد؛ جایی که او می‌تواند الگوهای پنهان رفتار، ارزش‌ها و انگیزه‌های خود را ببیند.

اصل هشتم: تسهیل رشد مراجع (Facilitates Client Growth)

اصل هشتم: تسهیل رشد مراجع

تعریف: کوچ با مراجع کار می‌کند تا یادگیری و بینش به کنش تبدیل شود و خودمختاری مراجع در فرآیند کوچینگ را تقویت می‌کند.

رفتارهای کلیدی در این صلاحیت:

  1. با مراجع برای ادغام آگاهی، بینش و یادگیری‌های جدید در زندگی واقعی همکاری می‌کند.
  2. با مراجع برای طراحی اهداف، اقدامات و سازوکارهای پشتیبان یادگیری جدید همکاری می‌کند تا این یادگیری‌ها تثبیت و گسترش یابند.
  3. خودمختاری مراجع را در طراحی اقدامات تقویت می‌کند.
  4. به مراجع کمک می‌کند تا نتایج محتمل و منابع مورد نیاز یا موانع احتمالی را شناسایی کند.
  5. مراجع را به اندیشیدن درباره‌ی رفتارها و برنامه‌های آینده دعوت می‌کند.
  6. با مراجع برای خلاصه‌سازی و یکپارچه‌سازی آموخته‌ها همکاری می‌کند.
  7. با مراجع برای حفظ پیوستگی رشد و یادگیری در طول فرآیند کوچینگ مشارکت دارد.
  8. پیشرفت‌ها و دستاوردهای مراجع را تصدیق می‌کند (به جای «جشن گرفتن» از واژه‌ی «اذعان» استفاده شده است).
  9. با مراجع برای بستن جلسه یا فرایند کوچینگ به‌صورت سازنده همکاری می‌کند.

تسهیل رشد، نقطه‌ی اوج تمام صلاحیت‌هاست، جایی که آگاهی به عمل تبدیل می‌شود. کوچ در این مرحله، به مراجع کمک می‌کند بینش‌های به‌دست‌آمده را به رفتارهای مشخص، قابل‌اجرا و پایدار تبدیل کند. تأکید این اصل بر مسئولیت‌پذیری، خودمختاری و استمرار رشد است؛ یعنی کوچ نه رهبر تغییر، بلکه همراه رشد است.

تفاوت صلاحیت‌های کوچینگ 2021 و 2025 ICF

تفاوت صلاحیت‌های کوچینگ 2021 و 2025

در نسخه‌ی جدید صلاحیت‌های کوچینگ ICF 2025، تمرکز کوچینگ از «مهارت انجام کار» به «شیوه‌ بودن کوچ» تغییر کرده است. اگر در نسخه‌ی 2021 تأکید بر اجرای درست ابزارها، پرسشگری و طراحی اقدام بود، در نسخه‌ی 2025 نگاه عمیق‌تری شکل گرفته که کوچ را نه به‌عنوان مجری، بلکه به‌عنوان شریک رشد مراجع می‌بیند. مفاهیمی مانند درونی‌سازی ذهنیت کوچینگ، حساسیت فرهنگی، اعتماد و امنیت، و یادگیری مستمر کوچ جایگاه پررنگ‌تری پیدا کرده‌اند.

همچنین، ساختار صلاحیت‌ها رفتاری‌تر و قابل‌مشاهده‌تر شده تا کیفیت حضور کوچ در عمل سنجیده شود، نه صرفاً دانسته‌های تئوریک او. در واقع، ICF با به‌روزرسانی 2025، کوچینگ را از سطح مهارت به سطح آگاهی، مسئولیت‌پذیری و هم‌آفرینی انسانی ارتقا داده است.

محورنسخه 2021نسخه 2025تغییر کلیدی
تعداد صلاحیت‌ها۸ صلاحیتهمچنان ۸ صلاحیتتعداد ثابت مانده ولی محتوا و تأکیدها تغییر کرده
زبان و ساختارتوصیفی و مهارت‌محوررفتاری و قابل مشاهدهتأکید بر «رفتارهای عینی» که در جلسه کوچینگ قابل مشاهده‌اند
تمرکز فلسفیمهارت‌های فردی کوچذهنیت، بافت فرهنگی و هم‌آفرینیکوچ فقط اجراکننده نیست؛ شریک رشد و یادگیری مراجع است
صلاحیت اخلاقیمحدود به رعایت اصول و مرزبندیگسترش‌یافته به «صداقت، شفافیت و بازتاب فرهنگی»اخلاق دیگر صرفاً قانون نیست، بلکه بخشی از حضور آگاهانه کوچ است
ذهنیت کوچینگیکی از بخش‌های عمومییک صلاحیت مستقل با عنوان درونی‌سازی ذهنیت کوچینگکوچ باید پیوسته در یادگیری، تأمل و رشد شخصی بماند
توافق و قراردادتمرکز بر قرارداد اولیهگسترش به «توافق پویا و هم‌افزا» در تمام مراحلقرارداد کوچینگ فرایندی زنده است، نه فقط سند آغاز کار
اعتماد و امنیتبه‌صورت ضمنی در رابطهتبدیل به صلاحیت مستقلکوچ مسئول خلق فضاهای امن، بدون قضاوت و آگاه از تفاوت‌های فرهنگی است
حضوربیشتر در قالب «تمرکز و گوش دادن»گسترده‌تر و عمیق‌تر؛ شامل «توان ماندن در ابهام»حضور یعنی پایداری ذهنی، نه فقط توجه ظاهری
پرسشگری و آگاهیتمرکز بر تکنیک‌هاتمرکز بر بینش، تأمل و مشاهده الگوهاکوچ به مراجع کمک می‌کند تا «ببیند، نه فقط بداند»
تسهیل رشددر سطح طراحی اقدامتبدیل به چرخه یادگیری پایداراز «عملکرد» به «ادغام آگاهی در زندگی» رسیده است
ابعاد فرهنگی و اجتماعیاشاره اندکتأکید جدی بر تنوع، حساسیت فرهنگی و زبان ارتباطیکوچ باید بافت فرهنگی مراجع را درک کند و پیش‌فرض‌های خود را بازبینی کند
تأکید بر یادگیری مستمر کوچکم‌رنگپررنگ و رسمیکوچ متعهد به سوپرویژن، منتورینگ و بازتاب حرفه‌ای است